حرفهای عکسها

پیشه ام عبور است چهارچشمی از کنار

حرفهای عکسها

پیشه ام عبور است چهارچشمی از کنار

سلام

سلام

امیدوارم برای سلام دادن به همه دلهای قشنگی که نا امیدانه اومدن به اینجا سر بزنن تا ببینن از من بی معرفت خبری هست یا نه، دیر نشده باشه.


اونروزی که اسمم و انتخاب کردم و "عابر" گذاشتم میدونستم یه جا بند بشو نیستم و همینم شد، خیلی با کارهای دیگه درگیر شدم و هنوز هم از شدت درگیریها کم نشده، اینا همش بهانست میدونم

اما فقط خواستم یه کم توجیه کنم!


به زودی با یه عالمه عکس میام

به تک تک عزیزان سر میزنم

و ارادتمند همه شما هستم


عابر


نظرات 7 + ارسال نظر
صبا... دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:06 ب.ظ

یک وقت هائی آدم فقط دوست دارد بداند عزیزانش خوبند...سالمند...شادند...این یعنی حداقل خواسته ها! این حداقل را با بهانه های ریز و درشت از ما نگیر بانو

یاسا چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:04 ق.ظ

ما همچنان منتظر میمانیم

قو جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:58 ب.ظ

عکسی بگیر و عبور کن....
از کوچه های خوشبختی که انتهای یکی...ابتدای دیگریست...
هر روز عبورهای نابت را دعا میکنم....اذان تا اذان

عکسهای ماهت را چهارچشمی منتظرم عابر

فکر کنم میدونی جقد دوست دارم! مگه نه؟

صبا... یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:24 ب.ظ

اون زود موعود نرسیده هنوز؟؟؟

سلام سلام
صباجونم
منو نزن دیگه!!!
چطوری دلت میاد
من آلان به یه عالمه انرژی نیاز دارم که با نی نی سر و کله بزنم

میدونم که بی معرفت ترین دوست ویلاگیت منم
اما هیچ وقت از دستم نمیدی البته اگه من تا بحال تو رو از دست نداده باشم

امیدوارم تو هم مثل همه کسایی که منو از نزدیک میشناسن بی وفایی های منو ببخشی و هنوز واست وجود داشته باشم

ممنونم که فراموشم نکردی عزیزم
خیلی ممنونم

رامین سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:48 ق.ظ http://raminweblog.blogfa.com

با عکس جدید آپم
تشریف بیارید

یاسا چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 06:41 ب.ظ

سلام بچه ها نی نی تو راهه
قدم نو رسیده مبارک

خیلی خیلی متشکرم جناب یاسا
انشالا قسمت همه کسانی که آرزو شو دارن بشه

آرام چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:11 ب.ظ

سلام عابر

من به جای تو بودم اسممو نمیذاشتم عابر .میذاشتم غیبت کبری ...!!

مجازی بودن اینجا هیچ ربطی به نگرانیای قلبی نداره...
حتی اگه قصد داشتی اینجا رو تعطیل کنی حقش بود از همسایه هات خدافظی می کردی
چون انتظار و نگرانی هیچ حس خوبی نیست اونم تو این روزای لعنتی که همه یه جورایی دغدغه دارند به اندازه ی کافی

سلام آرام بزرگوارم
من بعد از نه ماه انتظار پاره تنم و یک ماه و اندی سرو کله زدن با یه نوزاد که میدونم خیلی خوب میدونی چقد سخته امروز برای اولین بار فرصت کردم به اینجا سر بزنم!
راستشو بخوای بزرگترین عیب من که همه دوستان و فامیل از من بخاطرش عاصی ان اینه که اونا رو از خودن بی خبر میزارم و بصورت غیر مسئولانه ای تلفن جواب نمیدم یا اس ام اس نمیبینم یا عید و نبریک نمیگم و ...
این متاسفانه یه عیبه که تا بحال نتونستم رفعش کنم

اما یه ذره بهم حق بده
بهانم خیلی بزرگه
مادر شدم آرام جان
مثل خودت
کاش منم بتونم مثل تو باشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد