حرفهای عکسها

پیشه ام عبور است چهارچشمی از کنار

حرفهای عکسها

پیشه ام عبور است چهارچشمی از کنار

سلام

یادش بخیر 

اولین دوربین عکاسی حرفه ای ای که دستم گرفتم مال داییم بود.  اون موقعا فیلم گرون بود. اجازه داشتم فقط از تو چشمیش نگاه کنم 

اولین دوربین دیجیتال حرفه ای که دستم گرفتمم مال داییم بود، اونم خیلی سنگین و گنده بود و نمیفهمیدم اونهمه دگمه چیه 

اونروزا حتی فکرشم نمیکردم یه روز عاشق عکاسی میشم و چشمام میشه کادر برای دیدن 

حتی روزی که دوست عکاس ام دوربینشو داد تا از ابرای آسمون عکس بگیرم و من از همه چی عکس گرفتم غیر از اون ابره هم خیال اینکه یه روز حرفم میشه عکاسی از مخیلم رد نمیشد 

4 ساله که عکاسی میکنم و امسال بالاخره آتلیه عکاسیمو راه انداختم 

یه آتلیه عکاسی کودک به اسم پسرم 

 

بعد از تصادف شهریور امسال که بطور معجزه آسایی من ازش جان سالم بدربردم، به خونه قشنگ وبلاگیم سر نزده بودم 

راستش سرم شلوغه و میدونم که اگه حرفای دلم قصد جاری شدن به زبان و قلم و دکمه های کیبورد کنن همه کارا رو باید تعطیل کنم و بنویسم 

 

بنابراین به یه عرض سلام و خداقوت به عزیزانی که لطف دارن و به من سر میزنن بسنده میکنم و امیدوارم هر جا هستند خشنود باشن