حرفهای عکسها

پیشه ام عبور است چهارچشمی از کنار

حرفهای عکسها

پیشه ام عبور است چهارچشمی از کنار

میخوام بی اصطکاک از کنارش رد شم

می بینم که دقیقا هر وقت من دلم هوای نوشتن میکنه همه دلشون هوای تنها شدن و بی خیال نوشتن شدن، میکنه

این دقیقا پهنای شانس من رو نشون میده :)

زمستون برای من فرق داره انگار

خیلی ها زمستون، با لاک خودشون و پتویی که بکشن سرشون و بخاری و خواب و خواب و خواب زمستونی ... خوشن

مال من اما انگار مدلش فرق داره

اگه همه سالو خواب باشم این زمستونا خوابم نمیاد

خوابم نمیبره

و مجبورم بیداریامو تنها بمونم

چونکه همه رفتن بخوابن

امسال زمستون و از اول دی میخوام خونه تکونی کنم

میخوام اونقدر زود عید بشه که روی این زمستون لعنتی کم شه

میخوام نفهمم چطوری گذشت

زمستون


دلم میخواهد داد بزنم

داااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد






چی بگم



وقتی کوه من بتواند پشت هوا قایم شود، تو هم میتوانی